Tuesday, September 27, 2005

Garbage Can Theory and Health Policy Making in Iran




ادامه- انالیز مدل سیاستگزاری در ایران- نگاهی به یک نوع سیاست از دو وزیر از دو دولت مدعی اصلاح طلبی و اصولگرایی

گروه تحقیقی متشکل ازکاهن مارچ السن تحقیق اولیه جالبی را در موضوع چگونگی سیاست گزاری  وتصمیم گیری در دولت فدرال امریکا در سال 1976 به انجام رسانده اند. انها در نتیجه این تحقیق فضای سیاستگزاری موجود را ظرف اشغال

(Garbage can)
نام نهاده اندو البته تعاریف و یافته های اولیه ای را ارائه نموده اند  که نقش یافته های اولیه مندل در زنتیک را در ذهن تداعی میکند یافته هایی که در هر دو محیط سراغاز نوعی نگاه متفاوت به انسان و اجتماع گردیده است. اگر چه اصل این تئوری ساده تر از ان است که بتواند پیچیدگیهای گیج کننده درون جعبه سیاه سیاستگزاری (استون 1953و1965و1990) را توضیح دهد با اینحال همواره  به عنوان یکی از تئوریهای مطرح در موضوع تصمیم گیری در سازمان (دفت 1998) مورد عنایت ویزه بوده است. اگر چه در حوزه علوم سیاسی و سیاستگزاری از تئوری ظرف اشغال تنها به عنوان شروع نا خداگاه یک نوع نگاه جدید که موجب زدن جرقه ای در ذهن کینگدان (1974) و بعد ها پیتر جان (1998)  دروامگیری ازپادایم تکامل کلان و خرد داروین (1859) وداوکینز(1976) گردید میتوان یاد کرد. و البته بایداعتراف نمایم که ارائه مدل چند جریان مداخله ای تکاملی سخت- نرم-جلوه (بهلولی 2005) توسط اینجانب که به منظور رمزگشایی جعبه سیاه استون در حال اماده سازی برای انتشار است گوشه چشمی نیز به این تئوری داشته است اگر چه قرابت ان با رویکرد تکامل نوین بیشتراست .در اینجا باید اذعان داشت که فرضیه تکامل نومبتنی بر واحد های بنیادی فرهنگ  که شناخت  و بکارگیری قوانین میمتیکس وزنوم اجتماعی را در استین خود دارد خویشاوندی منطقی با تئوری پیشنهادی کاهن مارچ اولسن داشته و امروزه توانسته است توجه  شماری از اندیشمندان و محققین و انستیتو های تحقیقاتی را به خود جلب کند و میرود که راه دستکاریهای میکرو برای دستاوردهای ماکرو را در عرصه علوم و حیات اجتماعی پیش نهد.
تئوری ظرف اشغال که در ترجمه فارسی کتاب ریچارد ال دفت به خم رنگرزی و کشکول ( پارساییان و اعرابی 1379) معنی شده است سه جریان اصلی یعنی جریان مشکل جریان تکنولوزی وجریان راه حل  را به عنوان جریانات اصلی شکل دهنده دستورو خطی مشی معرفی میکند و طرق تماس انها با همدیگر را کاملا شانسی و مبتنی بر تصادف براورد میکند. در نگاه این تئوری این سه جریان در ظرف اشغالی که نمونه تمام عیار یک محیط سیاسی اجتماعی مبتنی بر بینظمی انارشیک سازمانیافته است ریخته میشوند و به تصادف همدیگر را می یابند راه حلها برای حل مشکلات نیست که ساخته و اتخاذ میشوند بلکه راه حل ها ساخته شده ودر دست و استین گروههای مختلف  اماده است و تنها دنبال مشکلی میگردند تا وجود خود را توجیه کنند و اگر چنین مشکلی به صورت تصادف در این محیط وجود داشته باشد فرصتی خواهد بود تایک راه حل پیش ساخته به عنوان خطی مشی از این خم رنگرزی به بیرون بتراود و به عنوان سیاست غالب مطرح گردد و اگر با تکنولوزی انسانی سازمانی اجتماعی نیز جفت شده باشد شانس بیشتری برای ماندگاری بیشتر خواهد یافت که البته اکثرا چنین نمیشود و به همین دلیل سیاستهای پایداری در این جوامع و محیطها حاصل نمیگردد.و البته این عدم پایداری نه بخاطر تغییر و تلاطم محیط که بخاطر ضعف ساختاری خود سیاست است. البته اگر چه این نظریه در دهه 80 شرایط دولت فدرال امریکا را توضیح میدهد لاکن امروز به درستی با شرایط کشور های جهان سوم که بخاطر تشفی خاطر در حال توسعه نامیده میشوند قابل انطباق است و البته ایران عزیز ما هم مستثنی از این قاعده نیست. انچه در قدم بعدی کینگدان به این تئوری افزود انرا برای مطالعه محیط کلان تر در سطح حاکمیت مطابق کرد وضمن انکه قاعده ای را برای ترکیب تصادفی در داخل یک سوپ خطی مشی وضع کرد و البته خود جای پای ماندگاری رادر توسعه رویکرد تکاملی در حوزه مطالعات   سیاست وسیاستگزاری برای دهه های بعد از خود به یادگار گذاشت.
.حال با مقداری ساده سازی
( (simplification        
ترکیبی از این دو  تئوری  یعنی تئوری ظرف اشغال و تئوری کینگدان را برای تجزیه و تحلیل یک نوع سیاست گزاری از دو وزیر بهداشت و درمان در دو دولت  در ایران بکار میگیریم.
اولین جریانی که هر دو تئوری انرا معرفی میکنند جریان مشکل است. در نظام بهداشت و درمان ایران که بگونه ای با اموزش پزشکی نیز ادغام گردیده است مشکلات مختلف مبتنی بر محور های مختلف در سوپ تصمیم گیری در جریانند قسمتی از این مشکلات در لایه های زیرین تر و قسمتی در لایه های بالاتر در چرخش و تصادم و ساختن مشکلات کمپلیکه و پیچیده هستند . در این سوپ گاه مشکلات متناقضی نیز دیده میشوند مثل سرریز نیروی انسانی متخصص و خالی بودن قسمت وسیعی از پستهای بهداشت و درمانی در نقاط محروم- واین به این معنی است که موضوعی مثل انباشت نیروی انسانی متخصص در رده های مختلف که میبایست برای حل مشکل بکار میرفت به خاطر ضعف ظرفیت سیاستگزاری وساختارنظام تصمیم گیری در کشور خود به مشکل جدیدی تبدیل شده است- که البته ترکیب این دو مشکل با هم و با دیگر مشکلات از جمله مثلا  سیاستهای نظام هماهنگ پرداخت موجب ایجاد مشکلات پیچیده –کمپلیکه و کلاف گونه شده است. به هر ترتیب جریان مشکل جریان اولی است که در این سوپ جاری است . جریان دوم جریان سیاست به معنی پلتیکس است جریانی که در ایران بسیار فعال و مبتنی بر یک منحنی سینوسی   طی طریق میکند و بشدت تحت تاثیر دو جریان دیگر یعنی ایدئو لوزی و منافع قرار میگیرد. جریان سیاست قدرت بسیار زیادی در تصمیم گیری ها و سیاست گزاریها ایفا مینماید به صورتی که حریان مشکل در کنار ان تقریبا محو میشود . جریان سوم جریان راه حل ها است و چون یک سر این جریان به منابع مالی وصل میشود و به شدت با جریان منافع در تعامل است قسمت عمده ای از سیاسیون و بوروکراتها را در خود مشغول میکند. واقعیت این است که این سه جریان اصلی به اتفاق جریانات فرعی در ظرف اشغال یا کشکولی که فضای سیاستگزاری کشور را میسازد منفردا در داخل سوپ سیاستگزاری در جریانند و منافع (منافع ایدئولوزیک-تا منافع گروهی و فردی) عامل اصلی و اولیه تصمیمات و سیاستها هستند و البته جریان سیاست نقش اساسی در مطرح شدن یک مشکل و راه حل بازی میکند. نوعا اصالت به راه حل داده میشود تا به مشکل. هر فرد یا جریانی راه حل خود را که مثل اچارفرانسه به هرمشکلی میخورد را در استین دارد و مشکل بهانه ای برای مطرح کردن راه حل ورسیدن به منافع است. جریانهای سیاسی و امد و رفت قدرتهای سیاسی در نهادهای قدرت رسمی با فاصله اندکی مشکلات مختلفی را به عنوان مشکلت ملی مطرح و راه حل از پیش اماده را که در اصل کارکرد دیگری دارد را ارائه میکنند و با تغییر صاحب قدرت مشکل و راه خل عوض میشود ولی قصه اصلی همچنان باقی است. در مثالی که در بالا ذکر شد اقای دکتر پزشکیان محصول یک جریان سیاسی بود و راه حلهای پوپولیستی او از سالهای قبل اماده بود. قسمتی از مشکلات لایه های رویی در سیستم را میشناخت . فردی بشدت ایدیولوزیک بود و شخصا امکان و استعداد درک پیچیدگیهای این محیط و سازمان پیچیده را نداشت –انچه را که کسی مثل مرندی بوفور داشت-  او خود فردی سیاستمدار نبود-  در حالی که وزیر باید باشد- ولی توسط یک جریان سیاسی برای پاره ای منافع  خاص با تعمد اورده شده بود- در اصل جریان پشت سر او دارای دو سر سیاسی در یک طرف ویک سر بوروکرات در طرف دیگر بود که اولی دنبال منافع سیاسی ودومی بشدن دنبال منافع مالی ووجاهتی و شخصی بود در اصل اینکه ایشان چه میخواهد بکند اصلا موضوع صحبت نبود و البته ویزگیهای شخصی ایشان-سادگی و سلامت فردی و عدم الودگی های سابق و سهم نخواهی مادی و سابقه جبهه و جنگ وسابقه  مدیریت پر فشار-  فردی مورد قبول را برای ان جریانات فراهم میکرد. خطی مشی یا راه حل مشکل جنازه در بیمارستان نتیجه عملی انطباق این جریانات در کشکول سیاستگزاری بهداشت و درمان ایران بود و نتیجه نیز ایجاد چهار سال  پر تنشترین دوران برای حوزه سلامت ایران بود. درگیریهای دامنه دار وتشتت بی مانند و تضادهای بی بازگشت حتی دریکی ازبظاهر عالیترین حوزه های تصمیصم گیری در بخش بهداشت و درمان یعنی شورای معاونین وزارت حاکی از تضاد منافع بین اعضا بود که هرکدام راه حل اماده خود را در استین داشته و دنبال مشکلی برای مطرح کردن ان میگشت وجریانهای متفاوت سیاسی هرکدام از انها را ساپورت میکردند. در نهایت انچه در چنین شرایطی امکان حصول نداشت تصمیم گیری و سیاستگزاری معقول و مبتنی بر شواهد و ارائه راه حلهای قابل حصول برای مشکلات شناسایی شده و طبقه بندی شده مبتنی بر هراکی اولویت وهزینه-اثربخشی در جهت ایجاد توسعه پایدار در بستر زمان بود. در دوره جدید یعنی دوره وزارت فردی از جریان سیاسی اصولگرایان-سنتگرایان  نیز گویاچیزی عوض نشده است و البته نمیتواند نیز عوض شود و منطق حاکم ادامه همان منطق و شیوه سنتی ریشه دار است و فقط در این بازی جای جریانات سیاسی عوض شده است نه نقش انها. خطی مشی همانگونه ایجاد میشود که در زمان پزشکیان ایجاد میشد -حتی عدم تجربه کاری وزیر جدید نسبت به پزشکیان بمانند تجربیات محدود استانی پزشکیان نقش عمده ای در این بازی ندارد.ارائه راه حل ارتقا بهداشت مساجد در ملاقات با مراجع معظم همانقدر سیاسی است که ارایه مثلا ارتقائ جایگاه بهورزان در خدمات بهداشت ودرمان در ملاقات با بهورزان و خدمتگزاران سطوح اول ارائه خدمت و یا یا سخن گفتن در مورد راهکار ایجاد شغل برای پزشکان عمومی در ملاقات با انها و امثالهم. طبیعی است که در اینگونه سیاستگزاری
   SWOT ANALYSIS
معنی پیدا نمیکند و اگر هم انجام شود برای رسیدن به جوابهای از پیش تعیین شده و پیدا کردن مشکل برای توجیه راه حل اماده در استین است . در اصل راه حلها یا به تعمد یا به تصادف مشکلی را در ظرف اشغال یا کشکول برای توجیه خود پیدا میکنند و جریانات سیاسی- ایدولوزی و منافع راهبر واقعی سیاستگزاری اند. در پایان باید اذعان داشت که نوشتار بالا با ساده سازی بسیار انجام گردیده است تا چهارچوبی عمومی را به نقد بگزارد و الا تجزیه و تحلیل واقعی موضوع نیازمند استفاده از شبکه تئوریک
CPATN
  بهلولی (2005) برای انالیز وجوه مختلف
Institutional, Structural, Behavioural, l, Political, etc,  
مدلهای سیاستگزاری ایران است.
و من الله التوفیق
دکتر حمید بهلولی

لطفا پیشنهادات خود را در مورد محتوی و شکل این وبنوشت برایم هدیه کنید .خصوصا راهنماییهای فنی شمادر جهت حرفه ای و جذابتر نمودن این سایت موجب امتتنان خواهد بود Garbage Can Theory and Health Policy Making in Iran

Wednesday, September 21, 2005

دو وزیر- دو دولت- یک نوع سیاست



در اولین روزهایی که اقای دکتر پزشکیان به عنوان وزیر بهداشت و درمان کار خود را -بعد از مجلس معارفه ای غیر متعارف که بروشنی عنوان کرده بود که سیاست نمیداند و هنر او در بیل زدن است -در دولت اصلاح طلب اغاز کرد مطابق عادت مالوف وزرا - خصوصا در وزارت بهداشت و درمان - خواستار تحول اساسی در ارائه خدمات بخش سلامت و اموزش پزشکی گردیدو از انجا که تجربه سالها مدیریت دانشگاه استانی را در کارنامه خود داشت- و از قضا جزو روسای موفق دانشگاههای علوم پزشکی در نوع خود محسوب میشد- اصلی ترین مشکل ارائه خدمات را که تصمیم به حل ضربتی ان در سطح کشور گرفته بود اینگونه عنوان کرد :چنازه های مردم در بیمارستانها باقی می ماند بعد از این هیچ بیمارستانی حق نگهداشتن جنازه هابه دلایل مالی از جمله نداشتن تصویه حساب را ندارد و باید سریعا به ورثه تحویل شود.در این راستا ایشان مهمترین معاونت برنامه ریزی وقت یعنی معاونت توسعه مدیریت و منابع را که میبایست به رسالت حود یعنی توسعه دانش و مهارتهای مدیریت کلان-خرد و توسعه و تکامل سازمان و توسعه منابع انسانی و غیره مرتبط باشد مسئول رتق و فتق این دستور وزارتی یعنی غیره غیر مرتبط کرد و البته اگر چه انچه حاصل امد هیچگاه گزارش نشد اما انچه درادامه اینگونه سیاستگزاری برای کشور حاصل شد نه تنها چیزی بر داشته ها نیافزود بلکه میزان متنابهی از ان کم کرد.حاصل وضعیتی بود که انها که در جایگاه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اصلاح طلب دست ایشان را از ریاست دانشگاه تبریزگرفتند و بر تخت وزارت نشاندنددرنیمه راه فهمیدند که چه کرده اند و در پایان راه حاضر نبودند به شهادت خودشان جلسه ای را با شنیدن سخنان ایشان به سر اورند. واقعیت ان بود که در نظامی که علت های ریشه ای مشکل در نظام علی خود دارد از این قبیل مشکلات فراوان است که کمترین ان میتواند موضوع مطرح شده باشد. طبیعی است که ریشه ها را باید در فلسفه سلامت و تامین اجتماعی حاکم- نا کارامدی نظام اقتصادی و نظام تامین و تخصیص منابع مسلط-تسلط نظام تاراج "اسپویل -وبری معکوس"در مدیریت بخش به تبع از مدیریت کشورو فقدان حاکمیت واقعی دولت و غیره جستجو کرد و البته صدها محصول معوج حاصل ان ریشه ها است و بهترین شاهد ان همین ماجرا است.
- . گفتیم تا شاهدی برای وزیر جدید بهداشت و درمان اورده باشیم که بهداشت مساجد را اولویتی خاص بخشیده است. اگر جه بهداشت مساجد لازم است اما بهداشت همه محیطهای عمومی دیگر هم شاید با اهمیت بیشتری لازم است چون سطح تماس بیشتری با جمعیت هدف مستقیم و غیر مستقیم پیدا میکنند. بنده توصیه میکنم که ایشان تنها یکبار( و نه بیشتر که وظیفه وزیر این نیست) سری به اسلامشهر بزنند تا معنی بهداشت محیط را به عینه در کوی و برزن ببینند والبته اگر به کارگاههای حرفه ای بروند با بهداشت حرفه ای اشنا میشوند و اگر در رستورانهای بین راه غذا تناول نمایند از بهداشت محیط عمومی و بهداشت غذا متاسف میشوند و با اینهمه اینها همه از جمله معلولها هستند نه عللی که باید بمرارت و ضرافت و با مطالعاتی عمیق و علمی شناسایی واصلاح شوند و صد البته نظارت عالی براصلاح همه این موارد به عهده معاونین فنی وزیراز جمله معاون سلامت است و برای وزیر به عنوان عضو سیاسی کابینه و دولت و هماهنگ کننده فرا بخشی و نماینده دولت در ارتباطات جهانی حوزه سلامت رسالت و ماموریتهای مهمتری در قانون پیش بینی شده است.
اما اگر بخواهم اینجا به علت العلل نابسامانی حوزه بهداشت و درمان و اموزش پزشکی که البته جدا از حوزه های دیگر مدیریت و خدمات عمومی نیست مبتنی بر تحقیق و پزوهشی وسیع و چهارساله که در بین سالهای 1376 تا 1380 در ایران مدیریت کرده ام و 13 جلد از مجلدات ان چاپ و منتشر شده است و چه مبتنی بر تحقیق دانشگاهی تئوریک واکسپریمنتال عمیقی که در دانشگاههای خارجی انجام داده ام به اختصار اشاره کنم ناچار باید انگشت اشاره به طرف نظام تصمیم گیری و سیاست گزاری حاکم در کشوربگیرم. در واقع همین مدل سیاستگزاری و تصمیم گیری که حاصل ان سیاست ها و تصمیماتی دفعتی-ضربتی-فردی و ناشناخته و ناپخته و البته موقتی و ناماندگار که همراه با اثراتی مخرب و ماندگار توسط مدیران ارشد با تعلقات سیاسی متفاوت اتحاذ میشود علت العلل اکثر نا بسامانی ها ی زنجیره ای در نظام ارایه خدمات عمومی است. در اینجا اجازه بدهید با در نظر داشتن دو مثال بالا از دو وزیر در دو دولت ظاهرا با مشی ها و علایق متفاوت سیاسی یعنی اصلاح طلب و اصولگرا سراغ انالیز علمی این مدل سیاستگزاری واحد برویم .
:
ادامه دارد

لطفا پیشنهادات خود را در مورد محتوی و شکل این وبنوشت برایم هدیه کنید .خصوصا راهنماییهای فنی شمادر جهت حرفه ای و جذابتر نمودن این سایت موجب امتتنان خواهد بود دو وزیر- دو دولت- یک نوع سیاست
Google Scholar
Speakeasy Speed Test

Search Engine Optimization and Free Submission